تاریخ : دوشنبه, ۳۰ مهر , ۱۴۰۳ 18 ربيع ثاني 1446 Monday, 21 October , 2024
2

روزی۳۰ بار رابطه سیاه با دختر ۱۱ ساله!/بی شرم ترین پسر در پوست عاشقانه!

  • کد خبر : 8027
  • ۳۰ آبان ۱۴۰۱ - ۲۰:۳۲
روزی۳۰ بار رابطه سیاه با دختر ۱۱ ساله!/بی شرم ترین پسر در پوست عاشقانه!
دخترک وقتی ۱۱ ساله بود تصور نمی کرد در پی محبتهای بی دریغ پسر ۲۲ ساله ای که به او می گفت عاشقش است چه نقشه ای نهفته باشد.

خبر گیلان کارلا خاسینتو می گوید «دختران زیر سن قانونی اغفال شده و از خانواده‌هایشان دور نگه داشته می شوند گوش دادن به حرف‌هایم کافی نیست شما باید درک کنید چه اتفاقاتی در آن چهار سال به سر من آمد و چشمانتان را خوب باز کنید.»

کارلا خاسینتو در باغی ساکت و آرام نشسته است او به گل و گیاه باغ می‌نگرد و صدای همهمه‌ی مردم را از پشت پرچین باغ می‌شنود کارلا به چشم‌های من خیره می شود و با صدایی لرزان می‌‎گوید: ۴۳۲۰۰بار.

رقم ۴۳۲۰۰ بار همان رقم تخمینی او در مورد دفعاتی است که توسط قاچاقچیان انسان مورد تجاوز قرار گرفته است او می‌گوید که روزی ۳۰ بار، در هفت روز هفته و به مدت چهار سال.

داستان او روایتگر وقایع تلخ قاچاق انسان در ایالات متحده و کشور کشور مکزیک است؛ اتفاقی تلخ که زندگی هزاران دختر مکزیکی مانند کارلا را تحت شعاع خود قرار داده است.

کارلا می گوید که از همان سن پنج سالگی مورد سو استفاده قرار می‌گرفته و مادرش هم زیاد اهمیتی به او نمی‌داده است او می گوید:نابهنجاری رفتاری در خانواده ما وجود داشت من از سن پنج سالگی توسط یکی از اقوام مورد سو استفاده و بدرفتاری قرار می‌گرفتم.

او در سن ۱۲ سالگی هدف یک باند قاچاقچیان انسان قرار گرفت؛ مردی که با مهربانی با او صحبت میکرد و ماشین زیبایی داشت کارلا می گوید که روزی در ایستگاه متروی مکزیکوسیتی منتظر دوستانم بودم که پسربچه‌ی شیرینی فروشی پیش من آمد و گفت شخصی برای من یک بسته شکلات به عنوان هدیه فرستاده است کارلا می‌‎گوید که پنج دقیقه بعد مردی پیش من آمد و گفت که فروشنده‌ی خودروهای کارکرده است.

آن مرد از دوران کودکی خود حرف زد و گفت که او هم مورد سو استفاده قرار گرفته است همین حرف‌ها بود که یخ ملاقات نسبتا عجیب ما را آب کرد.

او مردی مودب و مهربان به نظر رسید آن‌ها شماره تلفن همدیگر را گرفتند و یک هفته آن مرد با کارلا تماس گرفت کارلا سر از پا نمی‌شناخت او به کارلا پیشنهاد داد که با خودروی قرمز و سرعتی‌اش به نزدیکی شهر «پوئبلا» سفر کنند کارلا می گوید:وقتی اتومبیل وی را دیدم، اصلا باور نمی‌کردم من از دیدن همچنین ماشینی شگفت زده شده بودم برایم جالب بود او به من گفت که سوار ماشینش شوم و دوری بزنیم.

لینک کوتاه : https://khabarguilan.ir/?p=8027
  • نویسنده : مازیار جعفری
  • ارسال توسط :
  • منبع : پایگاه اطلاع رسانی خبر گیلان
  • 388 بازدید
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • خبرگیلان نظراتی را که حاوی توهین، هتاکی و افترا باشد را منتشر نخواهد کرد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد.
  • لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید.
  • لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.